کد مطلب:35472
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:19
برهان عدالت كه از جمله براهين اثبات معاد است چيست و آيات قرآن چگونه به آن اشاره دارد؟
آفرينش جهان بر پايه حق و عدالت و احسان و حكمت نهاده شده است؛ چنان كه امير المؤمنين(ع) مي فرمايد: «إنّه بالحقّ قامت السّماوات والأرض» (بحار 33/493) و امام جواد(ع) مي فرمايد: «قامت السّموات والأرض بحكمه» (همان 91/199.) و قبل از آنان پيامبر اكرم(ص) فرمود: «باحسان الله قامت السّماوات والأرضون» (همان 43/252) و فرمود: «بالعدل قامت السّماوات والأرض» (تفسير صافي 5/107)
از سوي ديگر، پيامبران با همة تلاش و كوششي كه در راه هدايت بشر انجام دادند و مجاهدتهايي كه در راستاي تهذيب نفوس و اصلاح جامعه داشتند به موفّقيت كامل دست نيافتند و نتوانستند ريشه ظلم و بنيان ستم را براندازند، بلكه همواره در برابر پيامبران و وارستگان پاكدامن گروهي شرارت خواه دست به خون ريزي مي زدند و دامن آلودگي و دل به تبه كاري مي سپردند و بسياري از زحمات و دست آوردهاي پيامبران را بر باد فنا مي دادند و متأسفانه به كيفر تلخ و پاداش مناسب خود نرسيدند.
از سوي سوم، جهان طبيعت ظرفيت پاداش كامل انسانها را ندارد؛ نه پاداش برخي از صالحان كه جز به مقام قرب و لقاي الهي نمي انديشند ممكن است و نه كيفر پارەاي از بزەكاران كه با گمراه ساختن نسلها و كشتار هزاران بي گناه دلي سخت تر از سنگ و خويي درندەتر از گرگ و دسيسه اي همسان شيطان و اهرمن دارند در جهان طبيعت ميسّر است.چگونه ميتوان در اين جهان كسي را كه به هزاران نفر ستم روا داشته و حقوق بسياري از مردم را ضايع كرده و شمار زيادي را از رسيدن به كمال شايسته باز داشته كيفر داد؟ كسي كه در اين دنيا فقط يك نفر را كشته و حيات او را از بين برده به جزاي او خود نيز كشته مي شود؛ اما كسي كه صدها نفر را قتل عام كرده با او چه معامله اي مي توان انجام داد؟ آيا به صرف كشته شدن او داد آنان گرفته مي شود؟
بنابراين، عدل خداوند ايجاب مي كند كه در پي جهان طبيعت عالمي ديگر و نظامي عادلانه وجود داشته باشد تا در آن عدل و داد بر پا و حساب همگان تسويه گردد. داد ستمديدگان و رنج كشيدگان از گردنكشان و ستمكاران گرفته و فاسدان به پاداش كردار تباهشان برسند. امير المؤمنين(ع) در اين باره چنين مي فرمايد: «إنّ الله تعالي لم يرضها ثواباً لأوليائه، ولا عقاباً لأعدائه» (نهج البلاغه، حكمت 415)؛ [خداوند دنيا را نه براي پاداش دوستانش پسنديد و نه براي كيفر دشمنانش.]
اگر روزي براي رسيدگي و داوري بين مردم در جهان هستي نباشد تا بدان به كيفر كردار ناشايست برسند و پاكان در نعمتهاي جاويد به مقامهاي شايسته دست يابند و آثار كردار شايسته و حيات پاكيزه دنيوي خود را دريافت دارند لازمه اش برابري ظلم و عدل، ظالم و عادل و صالح و طالح است و اين برابري ناموزون هرگز با عدل الهي و نظام احسن ربّاني سازگار نيست.
آري جهان ديگر بايد تا حساب پاكان از بدكاران جدا شود؛ چنان كه مي فرمايد: «وَامتازوُا اليَوم أَيُّها المُجرِمون» يس/59 [اي ناپاكان گناهكار امروز از مردم پاك جدا شويد]؛ زيرا امروز، روز «فصل» و جدايي است.
در خلايق روحهاي پـاك هسـت
روحهاي تيـرة گِلناك هسـت
اين صدفها نيست در يك مرتبه
در يكي درّ است و در ديگر شبه
واجب است اظهار اين نيك و تباه
هـمچنان كاظهار گندمها زكاه
نبودن جهاني ديگر غير از اين جهان، پاكان را با بدكاران، درّها را با سنگهاي سياه و گندم را با كاه يكي كردن و يكي دانستن است و چنين داوري كردن از خردهاي سالم فاصلهها دارد. از اين رو خداوند مي فرمايد: «أم نجعل الّذين امنوا و عملوا الصّالحات كالمفسدين في الأرض أم نجعل المتّقين كالفُجّار» ص/28؛ [آيا ايمان باوراني كه كار شايسته كردند را مانند تبه كاران در زمين، يا پرهيزكاران را مانند فاجران قرار مي دهيم؟!] يعني آيا هر دو گروه با مردن نابود مي شوند و حساب و پاداشي براي هيچ يك نيست؟!: «أَم حَسب الّذين اجْتَرحوا السَّيّئات أن نَجْعَلهم كالّذين امنوا و عملوا الصّالحات سواء محياهم و مماتهم ساء ما يحكمون وخلق الله السّموات والأرض بالحقّ ولتُجزي كلُ نفسٍ بما كسبتْ وهم لا يظلمون» جاثيه/20ـ21 [آيا آنان كه مرتكب گناهان شدند گمان كردند كه ما آنان را هم چون كساني كه ايمان آورده و كردار شايسته انجام دادەاند قرار مي دهيم كه حيات و مرگشان يكسان باشد؟ چه بد داوري مي كنند: «پشك نزديكشان چو نافة مشك». خداوند آسمانها و زمين را به حق آفريده تا هر كس در برابر كارش پاداش داده شود و به آنان ستمي نخواهد شد]، و آيا كسي كه مؤمن است مانند فاسق به حساب مي آيد؟ قطعاً چنين نيست و هر كس پاداش مناسب عمل خويش را خواهد ديد: «فَمَن يَعمل مِثقال ذَرّة خَيراً يَره و من يَعمَل مِثقال ذَرّة شَراً يَره» زلزال/7ـ8؛ [هركس به وزن ذرّەاي نيكي كند در آن روز آن را مي بيند و هر كس به اندازة ذرّەاي بدي كند آن را خواهد ديد]، و به فرموده امير المؤمنين(ع) «وذلك يوم يجمع الله فيه الأوّلين و الآخرين لنقاش الحساب و جزاء الأعمال» (نهج البلاغه، خطبه 102)؛ [قيامت روزي است كه خدا همة افراد گذشته و آينده را براي حساب رسي و پاداش كردار جمع مي كند.]
تذكرّ 1ـ چنان كه اشاره شد هر برهاني به اندازة حدّ وسط خود مدّعاي خويش را اثبات مي كند. بر اين پايه، برهان عدالت در مواردي نافذ است كه قانونهاي قراردادي، تكليفها، امر و نهي و دستورهاي خداوند به نام دين حكم فرماست. بنابراين، نمي تواند در ماوراي مادّه، مانند جهان فرشتگان كه جايي براي عصيان و تبه كاري نيست كاربرد داشته باشد. البته اگر عدل الهي را به معناي ظهور حق مطلق و حقيقت تامّ بدانيم اثبات آن با برهان «حقيقت» خواهد بود، نه عدل حقوقي و فقهي.
2ـ عدالت خداوندگرچه صفت فعل اوست، نه صفت ذات، ولي بر اثر استناد به «قدرت» و قادريت خدا، هرگز تخلف پذير نيست و امكان ندارد خداوند در موردي عدالت را رعايت نكند: «ونَضُع الموازين القِسط لِيوم القيمة فلا تُظلَلم نفسٌ شيئاً» انبياء/47؛ [ترازوهاي عدل را براي روز قيامت خواهيم نهاد و به هيچ كس ستمي نخواهد شد و چيزي مانع آن نخواهد بود.]
: آية الله جوادي آملي
تفسير موضوعي قرآن ج 4 (معاد در قرآن)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.